Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-02@05:57:05 GMT

این زنان فراموش نمی شوند

تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۵۴۷۴۳

این زنان فراموش نمی شوند

همشهری- مهدیه تقوی راد:‌ در این میان چه بسیارند زنانی که بسترساز رویدادهای مهمی بوده‌اند که اثر فعالیت‌شان پا فراتر از ایران گذاشته و نام این دیار را بر سر زبان‌ها انداخته‌اند. بانوانی که شاید حتی ما جامعه زنان هم شاید تنها نام برخی از آنها را شنیده باشیم و بسیاری از آنها تا آخرین لحظه‌های عمرشان در گمنامی مانده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زنان نویسنده، پزشک، مجاهد، پژوهشگر، خبرنگار و... که نامشان در تاریخ کشورمان تا ابد خواهد درخشید.

منیره گرجی‌فرد

تولد: ۱۳۰۸

تحصیلات: حوزوی

ویژگی: تنها نماینده زن مجلس خبرگان قانون اساسی، مؤسس نخستین سازمان غیردولتی در حوزه تخصصی زنان با عنوان مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، مولف کتاب نگرش قرآن به حضور زن در تاریخ انبیا، قرآن‌پژوه، دریافت نشان دولتی «درجه سوم مهر»

معرفی: آغاز فعالیت‌های سیاسی بانو گرجی‌فرد به سال‌۱۳۴۲ برمی‌گردد. او سوابق درخشانی در زمینه فعالیت علیه رژیم طاغوت از طریق مشارکت در نشست‌های سیاسی، سخنرانی و آگاهی بخشیدن به اقشار جامعه به‌ویژه زنان را دارد.

حضور در انتخابات خبرگان

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی او با شرکت در انتخابات خبرگان قانون اساسی توانست ۵۱ درصد آرای استان تهران را از آن خود کند. انتخاب گرجی به‌عنوان تنها زن مجلس خبرگان قانون اساسی، اعتراض برخی منتخبان این مجلس را برانگیخت. آنان تهدید کردند: «این باید برود وگرنه ما مجلس را ترک می‌کنیم.» او در آن زمان پاسخ داد: «من بر مسئولیتی که مردم به من واگذار کرده‌اند، استوارم؛ هر کس نمی‌تواند حضور یک زن را تحمل کند، برود.»خانم گرجی‌فرد پس از اتمام دوره مجلس خبرگان قانون اساسی در حوزه علمیه خدیجه کبری(س) در تهران به تدریس فقه، تفسیر، احکام و اخلاق مشغول است و در مرکز تربیت معلم شهیدرجایی، مدرس درس عرفان امام (ره) است.

سیده زهرا حسینی

تولد: ۱۳۴۲

تحصیلات: نامشخص

ویژگی: از دختران مقاوم خرمشهر، جهادگر و امدادگر، راوی کتاب «دا»، دارنده نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر

معرفی: راوی کتاب «دا» یکی از شناخته‌شده‌ترین کتاب‌های دفاع‌مقدس به‌شمار می‌آید که بیان تجربیات او از مقاومت خرمشهر است. او که متولد شهر بندری بصره در جنوب عراق است، پدر و مادرش از اقوام کرد ایرانی بودند که در سال۱۳۳۰ از روستای کردنشین زرین‌آباد دهلران در استان ایلام به شهر بندری بصره در عراق مهاجرت کردند.

مهاجرت به ایران

سیده زهرا حسینی سال۱۳۴۷ به‌همراه خانواده‌اش به ایران آمدند و در خرمشهر ساکن شدند. او پس از گذراندن کلاس پنجم به‌دلیل مختلط بودن کلاس‌های درس و به خواست پدر ترک تحصیل کرد. هنگام آغاز جنگ ایران و عراق او هفده ساله بود. با توجه به وضعیت وخیم بیمارستان‌ها و کشته‌شده‌ها برای کمک به بیمارستان رفت اما زمانی نگذشت که خود را در غسالخانه جنت‌آباد یافت. به‌زعم خودش کنجکاوی درونی‌اش به او کمک کرد که در این کار جا نزند و ادامه دهد. به‌دلیل قرار گرفتن در متن جنگ به طرق مختلف از جمله همکاری در کفن و دفن شهدا، امدادگری، حمل مجروحان، تعمیر و آماده‌سازی اسلحه، پخت‌وپز و توزیع امکانات فعالیت داشت. او با اصابت ترکش به‌دست و نخاعش، در ۲۰مهر۱۳۵۹ مجروح شد.

فاطمه ناهیدی

تولد: ۱۳۳۲

تحصیلات: دکترا

ویژگی: یکی از نخستین اسرای بانوی ایرانی در جنگ تحمیلی، عضو هیأت علمی دانشکده علوم‌پزشکی دانشگاه بهشتی

معرفی: بعد از فارغ‌التحصیلی در رشته مامایی در اوایل انقلاب برای خدمت به مردم راهی مناطق محروم شد. در یکی از این سفرها به شهرستان بم در آستانه ۲۴ سالگی خبر آغاز جنگ را شنید، به تهران برگشت و از آنجا، همراه یک گروه به جبهه اعزام شد.

اسارت در بیستم مهرماه

به‌گفته ناهیدی، یک هفته از اسارتش ۲ دختر اسیر دیگر را ‌آوردند یکی از آنها معصومه آباد و دیگری شمسی (مریم) بهرامی بود. مدتی بعد، حلیمه آزموده هم به جمع‌شان اضافه ‌شد. فاطمه ناهیدی و ۳ دختر اسیر دیگر را مدتی در استخبارات عراق و بعد در زندان الرشید بغداد نگه‌داشتند. آنها با ضربه زدن به دیوار با اسرای محبوس در سلول کناریشان ارتباط برقرار می‌کردند. آنها تقاضا کردند تا به اردوگاه منتقل و به صلیب‌سرخ معرفی شوند. برای این منظور، دست به اعتصاب غذا ‌زدند. نوزدهمین روز اعتصاب، آنها را به بیمارستان انتقال دادند و بعد از مدتی نماینده‌های صلیب‌سرخ را به دیدن آنها رفتند. در نهایت بهمن ۱۳۶۲ آنها را با تعدادی از اسرا به ایران فرستادند.

فاطمه نواب‌صفوی

تولد: ۱۳۲۹

تحصیلات: کارشناسی کامپیوتر از آمریکا، تحصیلات حوزوی از قم

ویژگی: عکاس و خبرنگار جنگ تحمیلی تنها زن مبارز حاضر در عملیات آزادسازی‌ خرمشهر، مصاحبه با معمر قذافی قبل از انقلاب اسلامی ایران

معرفی: دختر شهید نواب صفوی است که بعد از انقلاب سال‌ها در سرویس‌های سیاسی و خارجی روزنامه کیهان فعالیت ‌کرد. بعد از جریان‌های تجزیه‌طلبی که در کردستان و گنبد اتفاق افتاد همیشه دوربین عکاسی همراه داشت و تا ثبت هیچ واقعه‌ای را از دست ندهد.

همراه دکتر چمران

او از سال ۱۳۵۹ به غرب کشور رفت و همراه شهید چمران بود. او می‌گوید: دکتر چمران وقتی علاقه مرا به عکاسی دید که چگونه برای ثبت هر موضوعی مشغول کادربستن می‌شدم مرا به عکاسی تشویق می‌کرد و نخستین عکس‌هایی که از خط مقدم نبرد با راهنمایی‌های ایشان گرفتم، در روزنامه کیهان چاپ شد.» نواب‌صفوی در سال‌های جنگ هزاران فریم عکس از جنگ تهیه کرد و در این مدت نیز از خارج کشور غافل نبود، در کشمیر، کوزوو و لبنان هم عکس‌های متنوعی ثبت کرده است. در مکه هم از کوچه‌های بنی‌هاشم، داخل حرم، مدینه، منا و عرفات در شرایطی عکاسی کرده که عکاسی ممنوع بوده و با وجود درگیری‌ها، بارها از دست پلیس عربستان فرار کرده است.

مریم کاظم‌زاده

تولد: ۱۳۳۵

تحصیلات: دانشگاهی

زمان درگذشت: ۱۴۰۱

ویژگی: نخستین عکاس زن دوران جنگ تحمیلی، خبرنگار اعزامی روزنامه انقلاب اسلامی به منطقه جنگی پاوه.

معرفی: از جمله خبرنگاران خانمی بود که در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی پابه‌پای دیگر رزمندگان در مناطق خطرناک و حساسی مثل غرب و جنوب حضور داشت تا به ثبت وقایع آن برهه از تاریخ کشورمان بپردازد.

نبرد با سلاح دوربین

این خبرنگار فقید در بخشی از خاطراتش درباره آنچه در پشت دوربینش می‌گذشت، چنین یاد کرده بود: «غائله کردستان که آغاز شد، خودم را به‌عنوان خبرنگار به مریوان رساندم. شهید اصغر وصالی فرمانده دستمال سرخ‌ها با نیروهایش به آنجا آمده بود. شهیدچمران من را با اصغر آشنا کرد تا درباره پاوه مصاحبه کنم، اما با واکنش بدی از سوی او مواجه شدم. او می‌گفت که خبرنگار باید صحنه‌های واقعی را با چشم خودش ببیند، نه اینکه به ثبت شنیده‌ها اکتفا کند.» کاظم‌زاده و وصالی اواخر شهریور۱۳۵۸ عقد کردند و اوایل مهرماه، به مهاباد رفتند و نخستین سفر مشترک زندگی‌شان در یک منطقه جنگی گذراندند. اگر چه زندگی مشترک آنها، زیادی طول نکشید اما بی‌شک ازدواج‌شان، در ادامه فعالیت‌های مرحوم کاظم‌زاده بی‌تأثیر نبود.

مریم بهروزی

تولد: ۱۳۲۴

تحصیلات: حوزوی

زمان درگذشت: ۱۳۹۰

ویژگی: فعال سیاسی، ۴ دوره نماینده مجلس شورای اسلامی، دبیرکل جامعه زینب، فعال در زمینه تشکیل کمیته استقبال از حضرت امام‌خمینی(ره)، سازمان‌دهنده دیدار خانم‌ها با امام‌خمینی(ره) در مسجد امام.

معرفی: او از سال ۱۳۵۰ به‌طور مستقیم وارد فعالیت‌های مبارزاتی علیه رژیم پهلوی شد و در سال ۱۳۵۴ نیز ممنوع‌المنبر و تحت تعقیب ساواک قرار گرفت اما همچنان در فرصت‌های مناسب با اسم مستعار به فعالیت‌هایش ادامه می‌داد. او مبلغ اسلام در مجامع بین‌المللی و از شاخص‌ترین بانوان نقش‌آفرین در جریان انقلاب محسوب می‌شود.

امتداد مبارزه تا پیروزی انقلاب

بهروزی تا رمضان ۱۳۵۷ با دستور صریح امام‌خمینی(ره) علنا به سخنرانی پرداخت و در مسجد قبا بعد از سخنرانی درباره حکومت اسلامی و حقوق زن دستگیر و روانه زندان ستمشاهی شد. او در ۱۶ سالگی با یک طلبه که از مخالفان رژیم پهلوی و مقلد امام‌خمینی (ره)، مفسر قرآن و مدرس علوم دینی بود، ازدواج کرد و ثمره آن ۴ فرزند، ۲ دختر و ۲ پسر بود که فرزند دومش (شهید مهدی حاجی عباسی) عضو بسیج مستضعفان در سال ۱۳۶۰ در سن ۱۶ سالگی توسط منافقین به شهادت رسید. مرحوم بهروزی نخستین بنیانگذار حزب زنان اصولگرا و از مؤسسان جبهه پیروان خط امام و رهبری بود.

فاطمه نیک

تولد: ۱۳۰۰

تحصیلات: نامشخص

زمان شهادت:‌ ۱۳۶۶

ویژگی: ام‌الشهدای جزیره هرمز، شهید مراسم برائت از مشرکان حج ۶۶، ‌مادر ۳ شهید، خواهر شهید

معرفی: پدرش مؤذن مسجد بود و فاطمه هم بعد از مادر شدن، فرزندان رشید و شجاع و باایمان را تربیت کرد و در کنار خانه‌داری به فعالیت در امور مذهبی و مبارزه با استبداد شاهی پرداخت و پس از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی فرزندانش را عازم جبهه‌های جنگ کرد.

ام‌الشهدای جزیره هرمز

جنگ که شروع شد پسرانش را از زیر قرآن رد کرد و به جبهه فرستاد خبر شهادت علی و محمد را که آوردند، دست به دعا بلند کرد و خدا را شکر کرد و گفت: «هنوز پسر کوچکم غلام و دامادهایم مانده‌اند.» ‌غلام ۶ روز بعد از عروسی‌اش راهی جبهه شد و وقتی خبر شهادتش را آوردند، در جزیره هرمز به‌ام‌الشهدا معروف شد. در طول جنگ برادرش سردار موسی درویشی، برادرزاده‌اش حر درویشی و عبدالحسین درویشی و خواهرزاده‌اش مصطفی مدنی و شهید عبدالعلی دریانورد داماد وی هم به شهادت رسیدند. در مردادماه سال ۱۳۶۶ عازم حج تمتع شد و در مراسم برائت از مشرکین بعد از حمله آل‌سعود به راهپیمایان برائت از مشرکین به شهادت رسید.

ناهید فاتحی کرجو

تولد: ۱۳۴۴

تحصیلات: نامشخص

زمان شهادت:‌ ۱۳۶۰

ویژگی: ملقب به سمیه کردستان، نوجوان مبارز و اسطوره استقامت و حق‌گویی.

معرفی: او در شهر سنندج و در خانواده‌ای اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب، زنی شیعه، زحمتکش و خانه‌دار بود. با شروع حرکت‌های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات ضدطاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت.

خار چشم منافقان

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری‌های ضدانقلاب در مناطق کردستان، همکاری‌اش را با نیروهای ارتش و بسیج و سپاه آغاز کرد. شروع این همکاری، خشم ضدانقلاب به‌خصوص گروهک کومله را که زخم خورده فعالیت‌های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت. اوایل زمستان سال ۱۳۶۰ به‌شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. اما کومله‌ها او را می‌ربایندو به نقطه‌ای نامعلوم می‌برند. ۱۱ ماه بعد پیکر بی‌جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ‌های اطراف روستای هشمیز پیدا کردند. شرایط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم گروهک‌ها بر مردم، فشار زایدالوصفی که به خانواده شهید رفته بود مادر شهید را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پیکر شهید ناهید کرجو، شهید سنندجی را در قطعه شهدای انقلاب بهشت زهرای تهران دفن کند.

محبوبه دانش‌آشتیانی

تولد: ۱۳۴۰

تحصیلات: دبیرستان

زمان شهادت:‌ ۱۳۵۷

ویژگی: شرکت مستمر در راهپیمایی‌های قبل از انقلاب علیه رژیم پهلوی، وقت‌شناس، آشنایی با قرآن، ‌نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، پخش اعلامیه و دیوارنویسی در قبل از انقلاب

معرفی: محبوبه دانش‌آشتیانی همیشه در مسائل درسی ممتاز بود و با آنکه ۱۷ سال بیشتر نداشت، معارف اسلامی را خوب می‌شناخت. نظم، مهربانی، صداقت، راستگویی، وفای به‌عهد، استقلال فکری و پیگیری مستمر کارها و ذهن بسیار خلاق از جمله ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی او بود.

شهناز حاجی‌شاه

تولد: ۱۳۳۳

تحصیلات: نامشخص

زمان شهادت:۱۳۵۹

ویژگی: امدادگر

معرفی: نخستین بانوی شهید روزهای مقاومت خرمشهر است که برای امدادرسانی به رزمندگان در روزهای ابتدایی جنگ خانه و زندگی‌اش را رها کرد تا سهمی در مبارزه با دشمن بعثی و پیروزی در جنگ داشته باشد.

مرگ‌آگاهی

شب قبل‌ از شهادت، شهناز لباس‌ سفیدی به‌ تن‌ کرد و چادر سفیدی بر سر داشت. دوستانش پرسیدند: در این جنگ و شور و حال چه‌ وقت لباس‌ سفید پوشیدن است؟ شهناز جواب داد: وقتی انسان خوشحال است، بهترین لباس‌هایش را می‌پوشد. حالا بلند شوید و چند عکس‌ یادگاری با هم بیندازیم، شاید این آخرین عکس‌هایمان باشد. فردای آن‌ شب شهناز به همراه دوستش در حال انتقال‌ مواد غذایی به رزمندگان خرمشهر بودند که در بین راه رزمنده مجروحی را دیدند روی زمین افتاده، از خودرو پیاده شدند تا به او کمک‌ کنند. همین‌ که به‌ طرف رزمنده مجروح رفتند خمپاره‌ای به نزدیکی آنها اصابت‌کرد و شهناز حاجی‌شاه را به همراه دوستش به شهادت‌ رساند.

شهید نسرین افضل

تولد: ۱۳۳۸

تحصیلات: دیپلم

زمان شهادت:‌ ۱۳۶۱

ویژگی: مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد، حضور در بنیاد امور جنگ‌زدگان، سپاه پاسداران، کمیته امداد، جهادسازندگی و آموزش و پرورش مهاباد

معرفی: اگر چه در شیراز متولد شد اما با شروع ناآرامی‌ها در غرب کشور به مهاباد رفت و به‌خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی، با عنوان مربی تربیتی در این شهر مشغول به‌کار شد. همزمان معلمان نهضت سوادآموزی نیز تحت تعلیم او قرار گرفتند. او در سال ۱۳۶۱ با یکی از پاسداران انقلاب اسلامی ازدواج کرد. افضل در آخرین شب زندگی‌اش، با وجود تب شدید و بیماری از همسرش خواست که او را به مجلس دعای توسل برساند. بعد از پایان دعا و هنگام مراجعت به منزل مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

فهیمه سیاری

تولد: ۱۳۳۹

تحصیلات: دیپلم، حوزوی

زمان شهادت:‌ ۱۳۵۹

ویژگی: حضور در فعالیت‌های ضدرژیم پهلوی، حضور در شهرهای مرزی برای روشنگری

معرفی: فهیمه سیاری اگر چه با مشقت زیاد در زنجان درس خوانده بود اما زمانی که متوجه شد در قم حوزه علمیه مخصوص خواهران وجود دارد برای ادامه تحصیل به این شهر مهاجرت کرد و ۲ سال مشغول تحصیل در دروس حوزوی شد. پس از پیروزی انقلاب، گروهک‌های معاند، غرب کشور، به‌ویژه کردستان را به آشوب کشیدند و آنجا را عرصه تاخت و تاز خود قرار دادند. سرانجام در منطقه دیواندره، مورد حمله قرار گرفت و فهیمه که تیری از چشم راستش عبور کرده و به مغزش رسیده بود، شهید شد.

طیبه واعظی دهنوی

تولد: ۱۳۳۷

تحصیلات: نامشخص

زمان شهادت:‌ ۱۳۵۶

ویژگی: مبارزه در قبل از انقلاب با عوامل رژیم پهلوی

معرفی:در خانواده‌ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج کرد. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه‌کننده و تفسیر قرآن پرداخت و در نهایت به عضویت گروه مهدیون درآمد. به‌خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیرشد.

بی‌بی‌مریم بختیاری

تولد: ۱۲۵۳

تحصیلات: نامشخص

زمان درگذشت: ۱۳۱۶

ویژگی: از زنان مبارز عصر مشروطیت، مشوق اصلی سردار اسعد بختیاری برای فتح تهران، از شخصیت‌های ضداستعماری و استبدادی عصر قاجار

معرفی: بی‌بی مریم بختیاری خواهر سردار اسعد بختیاری است که به‌دلیل نوع زندگی در ایل در فنون تیراندازی و سوارکاری ماهر بود و چون همسر و جانشین خان بود عده‌ای سوار در اختیار داشت و در مواقع ضروری به یاری مشروطه‌خواهان می‌پرداخت. او از زنان تحصیل‌کرده و روشنفکر عصر خود بود که به طرفداری از آزادیخواهان برخاست. او در نامه‌ها و تلگراف‌های مختلف بین سران ایل و سخنرانی‌های مهیج و گیرا، افراد ایل را برای مبارزه با استبداد صغیر (استبداد محمدعلی شاهی) آماده می‌کرد.

در فکر فتح تهران

بی‌بی‌مریم قبل از فتح تهران مخفیانه با عده‌ای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد و به مجرد حمله سردار اسعد به تهران، پشت‌بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود سنگربندی کرد و با عده‌ای سواربختیاری، از پشت سر با قزاق‌ها مشغول جنگ شد. او حتی خود شخصا تفنگ به‌دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت به‌طوری که به لقب سرداری مفتخر شد.

پناه‌دادن به آلمانی‌ها

منزل او مأمن و پناهگاه بسیاری از آزادیخواهان عصر مشروطه شد. در هنگام فتح اصفهان توسط روس‌ها (در جنگ جهانی اول)، فن کاردف، شارژ دافر سابق آلمان به خانه سردار مریم بختیاری پناه برد و مدت سه‌ماه و نیم در پناه او بود تا اینکه پس از شکست بختیاری‌ها از روس‌ها و کشته‌شدن ۵۸نفر راهی کرمانشاه شد و از آنجا به برلن رفت. به پاس حمایت‌های سرسختانه بی‌بی‌مریم از فن کاردف و نجات جان آلمانی‌های مقیم ایران - ویلهلم امپراتور آلمان - کمان تمثال میناکاری و الماس نشان و همچنین صلیب آهنین خود را که مهم‌ترین نشان دولت آلمان بود، برای او فرستاد. بی‌بی مریم بختیاری تنها زنی بود که در دنیا توانست به دریافت این نشان نایل ‌آید. همچنین برخی رجال سیاسی و آزادیخواهان دیگر همچون علامه دهخدا، ملک‌الشعرای بهار، وحید دستگردی و… که در خلال جنگ جهانی اول مورد تعقیب نیروهای متفقین به‌ویژه انگلیسی‌ها بودند به خانه بی‌بی‌مریم پناه آوردند. سرانجام سردار مریم بختیاری ۳ سال پس از تیرباران فرزندش علیمردان‌خان بختیاری به دستور رضاشاه، در اصفهان زندگی را بدرود گفت و در تخت فولاد در تکیه میرفندرسکی به خاک سپرده شد.

مرضیه حدیدچی (دباغ)

تولد: ۱۳۱۸

تحصیلات: علوم دینی

زمان درگذشت:‌۱۳۹۵

ویژگی: نخستین فرمانده سپاه پاسداران در همدان، سه دوره نماینده مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی، قائم‌مقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی، مسئول زندان‌های تهران، ‌مسئول بازرسی زندان‌های کل کشور، عضو هیأت سه نفره اعزامی از سوی امام‌خمینی به مسکو جهت تسلیم پیام به میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال ۱۳۶۷، مسئول بسیج خواهران کل کشور و دریافت نشان ایثار در سال ۱۳۸۲

معرفی: مرضیه حدیدچی که به مادربزرگ انقلاب معروف است، همزمان با فعالیت‌های سیاسی و ادامه تحصیل که درقبل از انقلاب داشت مادر ۸ فرزند نیز بود. فعالیت‌های سیاسی حدیدچی با پخش و توزیع اعلامیه در سال ۴۰ آغاز شد و مبارزاتش با ورود به تشکیلات تحت هدایت شهید آیت‌الله سعیدی در تهران شدت یافت. او پس از شهادت آیت‌الله سعیدی در سال ۱۳۴۹ به مبارزه و تبلیغ خود علیه رژیم شاه شدت می‌بخشد و سرانجام در سال ۱۳۵۲ توسط ساواک دستگیر شد.

آموزش چریکی در لبنان

در کمیته مشترک به همراه دخترش شدیدترین شکنجه‌ها را تحمل کرد و به سختی بیمار ‌شد و در زمانی که امیدی به زنده‌ماندنش نبود از زندان آزاد شد، درحالی‌که دخترش همچنان در زندان بود. بعد از چندین بار دستگیری سرانجام در سال ۱۳۵۳ برای ادامه مبارزات به خارج از کشور رفت و در پایگاه‌های نظامی واقع در مرز لبنان و سوریه آموزش‌های رزمی و چریکی را طی کرد و با گروه روحانیت مبارز خارج از کشور زیرنظر شهید محمد منتظری که پایگاه و مرکز فعالیتشان گروه در لبنان و سوریه بود، ‌فعالیت می‌کرد.

هجرت به پاریس

وقتی حضرت‌امام (ره) به فرانسه و نوفل‌لوشاتو رفتند، حاج مهدی عراقی و جمعی دیگر که از فراری‌بودن حدیدچی مطلع بودند به او که در سوریه بود زنگ زدند و خواستند که به فرانسه برود. حدیدچی هم به پاریس رفت و وظایف اندرونی بیت‌امام را به‌عهده گرفت. مرضیه دباغ در ۲۷ بهمن اجازه یافت که به ایران بیاید. او در اوایل، درگیری‌هایی با منافقین داشت که به‌دنبال آن جلساتی را با تعدادی از آقایان گذاشته که بعدش به همراه مرحوم لاهوتی و ۲ تن دیگر از آقایان ماموریت داشتند که برای تشکیل سپاه به منطقه غرب بروند. حدیدچی تنها بانویی بود که در زمان گورباچف به شوروی سابق سفر کرد و پیام امام خمینی را به همراه ۲ تن دیگر از همراهانش به گورباچف رساند. او علت انتخاب‌شدنش را توسط امام (ره) در این هیأت، براساس شناخت امام در سال ۴۹ نسبت به او اعلام کرد.

امیه ناجی جباره

تولد: نامشخص

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته حقوق

زمان شهادت:‌ ۲۰۱۴ میلادی/ عراق

ویژگی: مشاور استاندار «صلاح‌الدین» در امور زنان و رفاه اجتماعی در سال ۲۰۱۱

معرفی: «امیه» نخستین زن شهید عراقی است که از اهالی استان صلاح‌الدین عراق و مادر ۴ فرزند بود او هنگام یورش تروریست‌های تکفیری داعش به استان «صلاح‌الدین» همه‌ مناصب اداری خود را کنار گذاشت و به مبارزه با تکفیری‌ها پرداخت.

عضوی از خانواده شهدا

او در خانواده‌ای متولد شد که به مقابله با گروه‌های مسلح و تروریستی مشهور است و در سال‌های اخیر قربانیان زیادی را در راه دفاع از کشورش تقدیم کرده است. پدرش «ناجی جباره» از شیوخ عشیره «الجبور» در سال‌۲۰۰۶ هنگام بازگشت از حج به‌دست گروه‌های تروریستی القاعده ترور شد. برادرش «عبدالله جباره» نیز بعدها در حمله گروه تروریستی القاعده به ساختمان استانداری «صلاح‌الدین» به شهادت رسید. برادر دیگرش سرهنگ «جاسم جباره» از مسئولان بلندپایه امنیتی در تکریت عراق است. سرانجام «امیه» در جنگ با داعش بعد از آنکه سه‌تروریست داعشی را به هلاکت رساند و درحالی‌که تلاش می‌کرد تعداد دیگری از تروریست‌ها را هدف قرار دهد با گلوله تک‌تیرانداز دشمن به شهادت رسید.

پلیستا العقاد

تولد: ۲۰۰۲

تحصیلات : نامشخص

ویژگی: خبرنگار جنگ غزه

معرفی: خبرنگار ۲۲ساله اهل غزه، در صفحات شبکه‌های اجتماعی خود از روزمرگی‌هایش می‌نویسد. العقاد از زمان آغاز درگیری‌ها، به تولید محتوا و روایت اخبار مربوط به جنگ و حواشی آن در صفحات مجازی خود در اینستاگرام، تیک‌تاک و... پرداخته است.

حمایت از مردم غزه

او در جریان جنگ غزه عکسی از لباس خبرنگاری خود را در اینستاگرام منتشر کرد و گفت: «اگرچه همیشه جلیقه و کلاه خبرنگاری را می‌پوشیدم، اما به تازگی از پوشیدن آنها صرف‌نظر می‌کنم، چون با پوشیدن آنها احساس امنیت ندارم و هر لحظه در معرض تیراندازی نیروهای اسرائیلی قرار می‌گیرم. با نگاهی کوتاه به صفحه اینستاگرام العقاد می‌توان تفاوت قابل توجهی را در پست‌های او دریافت. پست‌های پلیستا العقاد تا یک هفته پیش از شروع جنگ در مورد موضوع‌های روزمره از زندگی او بوده اما با شروع جنگ، محتوای صفحه او به اطلاع‌رسانی درباره آنچه در غزه در حال رخ‌دادن است تغییر کرده. او در ۹۱‌پستی که از زمان آغاز جنگ در غزه و به‌مدت یک‌ماه در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده، اخبار مربوط به جنگ را به اشتراک گذاشته است.

کد خبر 832170 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها انقلاب‌ اسلامی‌ ایران لبنان امام خمینی شهید نماینده مجلس فلسطین زنان

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران لبنان امام خمینی شهید نماینده مجلس فلسطین زنان خبرگان قانون اساسی پیروزی انقلاب انقلاب اسلامی قبل از انقلاب شهادت رسید مریم بختیاری زمان درگذشت رژیم پهلوی امام خمینی جنگ تحمیلی صلاح الدین بی بی مریم فتح تهران درگیری ها قرار گرفت علیه رژیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۵۴۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد

 این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلی‌هایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدت‌های خود را در عملیات غرورآفرین الی بیت‌المقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه در ادامه می‌آید ماحصل همکلامی ما با محترم‌السادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است. 

بی‌قرار رفتن بود

سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم می‌کرد. خدمت سربازی‌اش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش می‌گوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کار‌های خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کار‌های خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک می‌کرد. همیشه نماز را اول وقت می‌خواند و من بلافاصله پشت سرش می‌ایستادم. نماز‌های جماعت‌مان را هیچگاه از یاد نمی‌برم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی می‌کردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار می‌داد. جمعیت به پادگان نزدیک می‌شد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضی‌ها می‌گفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما می‌کشاند.» چند روز بعد پادگان‌های ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوباره‌ای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد. 

 خبر تولد فاطمه

خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش می‌گفتند: یکی از بچه‌ها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی می‌خواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی می‌گذاشت. بعضی‌ها از دور می‌گفتند:مبارکه! عده‌ای هم می‌پرسیدند:اسم دخترت را چی می‌گذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!

فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچه‌ها می‌خواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات می‌مانم. 

 شهادت در بیت المقدس

همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعد‌ها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپاره‌ای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای ناله‌ای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. می‌دانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی می‌خواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه می‌گوید وقتی به شهادت رسید کوچک‌ترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهره‌اش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود. 

 بدرقه با دعای خیر

قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعد‌ها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالی‌که سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه می‌خواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمی‌بینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!

 فاطمه و شهادت پدر

خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیت‌المقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه می‌کرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد. 

از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامه‌ای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایت‌مدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیه‌هایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.

منبع: روزنامه جوان 

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • پایان همایش ملی هویت اصلی زنان در آئینه قرآن و حدیث با معرفی مقالات برتر در گرگان
  • اهمیت کادرسازی و تربیت نیروهای متخصص در آموزش و پرورش
  • تشییع و خاکسپاری پیکر ۲۰ شهید دفاع مقدس در ۹ استان‌
  • پیکر شهید عباس رمضانی پس از ۳۸ سال شناسایی شد
  • تشییع پیکر شهید رنجنوش، شنبه ۱۵ اردیبهشت در همدان
  • پایان انتظار ۳۷ ساله مادر شهید در شیراز
  • دیدار استاندار قزوین با خانواده شهید معلم، رجبعلی قربانی
  • حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
  • شناسایی هویت شهید دفاع مقدس
  • معرفی 10 مورد از نژاد های خرگوش خانگی در دنیا (+عکس)